جوان آنلاین: انیمیشن «رؤیاشهر» تازهترین محصول سینمای انیمیشن ایران است؛ اثری پرانرژی و پرهیجان که با کاراکترهای بامزه، رنگآمیزی زنده و دنیایی فانتزی، موفق شده است کودکان بسیاری را جذب کند. در نگاهی اولیه، اثر از نظر فنی قابل توجه است. مدلسازی شخصیتها، کیفیت رندر، نورپردازی و طراحی صحنهها نشان میدهد سطح تکنیکی انیمیشنسازی در ایران به شکل چشمگیری به استانداردهای جهانی نزدیک شده، اما در پس این موفقیتهای فنی، مسائلی نهفته است که نمیتوان از آنها چشم پوشید. مهمترین ضعف «رؤیاشهر» غیبت کامل هویت فرهنگ ایرانی در آن است. از طراحی خانهها که با توجه به شکل و تزئینات شرقی، تداعیگر معماری چینی یا جنوب شرقی آسیاست تا نوع پوشش و لباسها و حضور اژدها به عنوان یکی از نمادهای اصلی و اسامی شخصیتها که به فرهنگی غیرایرانی گرایش دارند، همه چیز از جهانی حرف میزند که ارتباطی با فرهنگ و هنر ایران ندارد، حتی در ترسیم حروف نیز ردی از ایران دیده نمیشود و شاید تنها خط و ربط ایرانی در سکانسی کوتاه بر پرده نقالی است که باز هم اثری از نقالی در آن دیده نمیشود. این در حالی است که ایران، سرزمینی با سابقهای غنی از افسانهها، قهرمانان اسطورهای، معماری منحصربهفرد و هنر تصویری بیمانند است.
چنین انتخابهایی نه تنها فرصتی برای معرفی زیباییهای فرهنگ ایرانی به نسل کودک از دست میدهد، بلکه باعث میشود کودک ایرانی از سنین پایین، با تصاویری بیگانه خو بگیرد. انیمیشن به عنوان رسانهای قدرتمند در شکلدهی به تخیل کودکان، اگر ریشه در هویت بومی نداشته باشد، میتواند در بلندمدت به فراموشی میراث فرهنگی منجر شود.
ضعف در شخصیتپردازی
«رؤیاشهر» در داستانگویی نیز دچار کاستیهایی است. یکی از مفاهیم مهم در دنیای کودکانه، قهرمانپروری است. کودکانی که در داستانها و انیمیشنها با شخصیتهای برجسته مواجه میشوند، به طور ناخودآگاه ویژگیهای این قهرمانها را جذب میکنند و به دنبال شبیهسازی آنها در دنیای واقعی هستند. این شخصیتها با شجاعت، فداکاری و توانمندیهای خاص خود، الگویی از رفتار و ارزشهای انسانی را به مخاطبان خود ارائه میدهند.
در انیمیشنهایی مانند «رؤیاشهر» اگرچه شخصیتها دارای ویژگیهای جذاب و بامزهای هستند که میتوانند در لحظاتی هیجانانگیز برای کودک جذاب باشند، اما شاید از نظر تربیتی و اجتماعی، آن قهرمانپروری مطلوب به طور کامل شکل نمیگیرد. قهرمانپروری باید در انیمیشنها و رسانهها به گونهای انجام شود که شخصیتها نه تنها به عنوان الگوهای رفتاری معرفی شوند، بلکه فرهنگ و هویت جامعه خود را نیز نمایان کنند. برای نسلهای جوان که در حال رشد و شکلدهی به شخصیت خود هستند، این موضوع بسیار حیاتی است. کودکانی که با قهرمانان واقعی جامعهشان آشنا میشوند، قادر خواهند بود ویژگیهایی همچون فداکاری، شجاعت و همدلی را در زندگی خود پیاده کنند.
در دیگر سو باید سازندگان به این امر توجه خاص و ویژه داشته باشند که آنچه در قالب این ویژگیها بیان میشود، ناملموس باشد تا مخاطب باهوش او که همان کودک است، آن را مستقیم نبیند و دریافت نکند بلکه در ذهن او ماندگار و تهنشین شود. در این راه، رسانهها و انیمیشنها نقش بیبدیلی ایفا میکنند، زیرا آنان میتوانند پایهگذار شناخت و ارتباط کودک با هویت ملی و انسانیاش باشند.
کاستیهای فیلمنامه
ضعف در فیلمنامه، یکی از پاشنههای آشیل دیرین سینمای ایران، به ویژه در حوزه کودک و انیمیشن است. برخلاف پیشرفتهای فنی چشمگیر، داستانپردازی همچنان چالشی جدی برای تولیدکنندگان ایرانی است. نوشتن فیلمنامههای کودکانه موفق، نیازمند تخصص، درک روانشناسی کودک، شناخت قواعد داستانگویی کلاسیک و مهارت در خلق جهانی منسجم و باورپذیر است؛ مهارتهایی که در ساختارهای تولید انیمیشن ایران باید بیش از پیش تقویت شوند.
«رؤیاشهر» از منظر جذب کودک، سرگرمکنندگی و ایجاد جهانی پرجنبوجوش موفق عمل کرده است. این اثر نشان میدهد انیمیشنسازان ایرانی از نظر تکنیکی ظرفیت ورود به بازارهای وسیعتر و رقابت با آثار بینالمللی را دارند. آنچه اکنون باید جدیتر پیگیری شود، هویتبخشی فرهنگی و تقویت فیلمنامهنویسی تخصصی است.
در جهانی که هویتهای بومی بیش از هر زمان دیگری در معرض فراموشی قرار دارند، انیمیشن میتواند نه تنها سرگرمکننده که حافظ فرهنگ باشد. جهانیشدن به معنای کپی کردن از فرهنگهای دیگر نیست بلکه به معنای عرضه ارزشها و زیباییهای بومی به زبان جهانی است.
«رؤیاشهر» اگرچه تلاش یک گروه سازنده از دل کویر ایران است، اما امید آن میرود که در ادامه، شهرهای رؤیایی دیگری ساخته شوند که نه تنها کودک ایرانی را سرگرم بلکه ریشههایش را نیز آبیاری کنند.